به گزارش علمدار بصیر: کریم صفایی را همه ورزشیها مدیری جنجالی و البته سختکوش میشناسند. مردی که سالها در راس فدراسیون تیر و کمان به این رشته خدمت کرد و سال گذشته به طرزی عجیب و با حکم محمد عباسی وزیر پیشین ورزش و جوانان از کار برکنار شد تا تیر و کمان ایران وارد فصل جدیدی از حواشی و مصیبتهای خود شود. صفایی سوای شخصیت ورزشی که در دستگاه ورزش کشور از خود بر جای گذاشته به عنوان مشاور ورزشی در کنار بسیاری از شخصیتهای برجسته نظام هم بوده است. او که هم اکنون نایب رئیس فدراسیون تیر و کمان آسیا و البته رئیس فدراسیون غرب آسیای این رشته است، در گفتوگویی با «قانون» روایتی جالب از تیراندازی آیتا...هاشمی رفسنجانی دارد. صفایی همچنین در این گفتوگو به دفاع از شخصیت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام میپردازد و در عین حال همچنان یکی از منتقدان اصلی وزیر سابق ورزش هم هست. گفت وگوی روزنامه قانون با کریم صفایی را در زیر بخوانید.
اخیرا عکسی در سایتها منتشر شد و آیتا...هاشمی رفسنجانی را در حال تیراندازی با کمان نشان میداد. در رابطه با این عکس توضیح میدهید؟
خیلی جالب است که شورای نگهبان ایشان را به علت کهولت سن رد صلاحیت میکند اما ایشان با این کمان که بیش از 60 پوند (نزدیک به 27 کیلوگرم) وزن دارد به راحتی تیراندازی میکند و اتفاقا اغلب تیرهایش هم به هدف میخورد. خیلیها منتظر بودند آقای هاشمی بعد از رد صلاحیتش توسط شواری نگهبان جار و جنجال به پا کند اما ایشان با تدبیری که در آن برهه کرد یک تیر دیگرش را به قلب هدف زد.

ورزشکاران حرفهای این رشته هم با همین کمانها در مسابقات شرکت می کنند؟
بله، این همان کمانی است که قهرمانان این رشته از آن استفاده می کنند. اتفاقا من یک خواهش از شورای نگهبان دارم. شخصا دوستانی که آقای هاشمی را به دلیل ناتوانی جسمی رد صلاحیت کردند را دعوت میکنم و همین کمان را در اختیار آنها هم خواهم گذاشت. اگر حتی یک نفر از آنها توانست این کمان را بکشد و تیراندازی کند، به عنوان نایب رئیس فدراسیون تیر و کمان آسیا یک جایزه ویژه به او خواهم داد. این کار هر کسی نیست. آقای هاشمی با 80 سال سن یک کمان 60 پوندی را کشید و تیرهایش هم به هدف خورد اما مطمئنم دوستان شورای نگهبان توان چنین کاری را ندارند. بنده به عنوان یک کارشناس ورزش میگویم بدنی که 60 پوند را به این راحتی میکشد قطعا دارای یک بدن عادی نیست.
گویا پیش از انتخابات ریاست جمهوری دیداری با آیتا... هاشمی داشتید. در رابطه با این دیدار توضیح می دهید؟
آقای هاشمی بعد از اینکه من 15 روز بازداشت شدم مرا به دفترش دعوت کرد و خواست در مورد اتفاقی که برایم افتاده توضیح بدهم. گویا آن زمان که مهمان دوستانمان در اوین بودم(!) به گوش ایشان رسیده بود که چنین اتفاقی برایم رخ داده. پس از اینکه در دفتر آیتا... هاشمی حضور یافتم ایشان خطاب به بنده گفت که میدانم شما برای ورزش زحمات زیادی کشیدهاید و یک فرد شناخته شده در این حوزه هستید. حتی ایشان در مورد بنده از واژه پهلوان استفاده کرد و تاکید داشت، خدا را شکر که فریادرسی برای خلاصی از اوین داشتید اما وای به حال آنهایی که کسی را در چنین شرایط سختی ندارند. خیلی برایم حرفهای فردی در جایگاه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام جالب بود. بنده آدمی هستم که به خاطر پیشینهام تقریبا بالاترین آدمهای نظام مرا میشناسند اما بعد از اتفاقاتی که با ناجوانمردی برایم رخ داد و به نا حق بازداشت شدم دیگر هیچ روحیهای نداشتم و از همه مسئولان دلسرد شده بودم اما ایشان بعد از صحبت با من روحیهام را بازیابی کرد و امید به زندگی را در من دوباره به جریان انداخت، به طوری که خود را اکنون مدیون ایشان میدانم. ناگفته نماند که من در این دیدار از آیت ا... هاشمی خواهش کردم در عرصه انتخابات حضور یابند.
فکر میکنید چه چیزی باعث شده بود دفتر آیتا... هاشمی شما را برای دیدار با ایشان دعوت کند؟
ببینید، در این مملکت جوانان زیادی هستند که چه به لحاظ شخصیتی و چه به لحاظ فیزیکی سینه خود را سپر میکنند تا مسئولین ارشد کشور بتوانند به آسودگی کار کنند. به نظرم کمتر کسی به این افراد که به نوعی محافظ جان مسئولان هستند توجهی میکند اما آقای هاشمی یکی از افرادی است که اگر کسی به او خوبی کند هرگز فراموشش نخواهد کرد. من همیشه به شاگردانم در ورزش تیر و کمان یک چیز را به دقت یاد میدهم. اینکه در هر شرایطی قدرشناس کمک افراد دیگر باشند. این یکی از فاکتورهای مهم مرام تیر و کمان از آغازین روزهای پیدایشاش در زمان ایران باستان بوده است. متاسفانه در این چند ساله اخیر موضوع قدرشناسی در کشور ما تا حدود زیادی به فراموشی سپرده شده و تقریبا کسی دیگر به آن توجه نمیکند.
اما به نظر در همین چند ساله، خود آقای هاشمی از جمله افرادی بود که مورد قدرنشناسی افراد واقع شد. قبول دارید؟
اتفاقا من از طرح این موضوع خواستم به بحث ایشان برسم. به نظرم اگر قدرشناس باشیم در جامعه ما آقای هاشمی کسی است که امام خمینی(س) در موردش میفرمایند تا زمانی که انقلاب زنده است، هاشمی رفسنجانی هم زنده است. من نمیدانم چه بر سر کشورمان آمده که برخی افراد از روی غرض و کینه میایستند و به ایشان جسارت میکنند. ایشان مرا یاد شهید بهشتی انداختند. شهید بهشتی درست در همان زمان که مردم در خیابان آزادی فریاد میزدند «سلام بر سه یاور خمینی، هاشمی و دو سید حسینی» عدهای سعی میکردند حرف و حدیثهایی در مورد دارایی های شهید بهشتی به مردم القا کنند. به طور کل حرف من این است که وقتی شواری نگهبان میآید آقای هاشمی را با بهانه کهولت سن از ورود به انتخابات منع می کند و سعی دارد برخوردی شخصی با قضیه داشته باشد، چرا برای مردم توضیح نمیدهد دلیل اصلی این تصمیم چه بود؟ یا چرا صدا و سیما به یک فرد اجازه میدهد بدترین تهمت ها را به ایشان بزند اما اجازه دفاع به کسی که علیه او چنین مباحثی مطرح شده را نمیدهد؟
راستی از پرونده شکایتتان از محمد عباسی وزیر سابق ورزش خبر جدیدی دارید؟
پرونده عباسی، دو معاونش و یکی از افراد منسوب به آنها در حال تکمیل شدن است و قطعا به زودی خبرهای جدیدی در این خصوص خواهید شنید.
تحولات مدیریتی وزارت ورزش را چگونه میبینید؟
زیاد خودم را درگیر موضوع تحولات مدیریتی نکردهام. من اعتقاد دارم در نظامهای توسعه یافته ورزش ویترین آنهاست و به نظرم افرادی که در راس آن قرار میگیرند بسیار باید دارای ویژ گیهای خاصی باشند. کسی که وزیر ورزش میشود قطعا در معرض شهره شدن قرار میگیرد و باید بتواند از این ظرفیت در جهت مثبت بهره ببرد. صالحی امیری از این جهت که یک شخصیت فرهنگی است به نظر میتواند از این ظرفیت به خوبی استفاده کند. امیدوارم که مسئول جدید دستگاه ورزش مسیر گذشتگان را در پیش نگیرد که بزرگترین هنرشان پروندهسازی برای مدیران ورزشی بود.
شنیدهاید که محمد عباسی به طبقه سیزدهم ساختمان شماره 2 وزارت ورزش نقل مکان کرده؟
من این موضوع را در روزنامه قانون خواندم و برایم جالب بود. این حرکت آقای عباسی دقیقا در مسیر همان دفتر رئیس جمهور سابق رئیس ایشان است. به نظرم باید جلوی این اقدامات گرفته شود.